این فیلم در مورد پسر نه سالهای به نام اسکار است که قادر به صحبت کردن نیست و همراه با مادر خود به یک شهر ماهیگیری کوچک نقل مکان کرده است. در این میان اسکار که توسط همسالانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، به زودی صدای هنری خود را با کمک یک دوربین فیلمبرداری و یک تعمیرکار عجیب و غریب به نام اریک پیدا میکند و…
درام
امتیازم با چشمپوشی از نقاط ضعف پرشمار فیلم، در بهترین حالت:
۷
بازی هیو جکمن، سندی نیوتون و ربکا فرگوسن عالی
ایده فیلم هم با اینکه ناب و بیمانند نیست، اما خوب است.
شخصیتپردازیها هم پذیرفتنی است.
از نگاه فنی هم نکته خاصی برای بیان در اینجا نیست.
اما موسیقی:
تم آغازین و کلی آلبوم، همانگونه که از رامین جوادی انتظار میرود، عالی است.
مهمترین نقطه ضعف:
(اسپویل، بدون اشاره مستقیم و آشکار به داستان)
داستان بسیار توانمند و زیبا آغاز میشود و سطح توقع بیننده را بسیار بالا میبرد. اما هر چه به میانههای داستان نزدیک میشویم ضعیف و ضعیفتر میشود، تا جایی که تقریباً یک سوم پایانی فیلم در مقایسه با آغاز آن، به یک فاجعه بدل میشود!
اگر فیلم فونتاین یا سرچشمه دارن آرونوفسکی با بازی هیو جکمن ساخته ۲۰۰۶ را دیده باشید، آغاز و روند آغازین اثر، انتظار شما را به سمت چنان فیلمی رهسپار میکند اما رفته رفته درمییابید کاملاً در اشتباه بوده اید!
موسیقی و ملودی عالی آن سهم بسزایی در ساخت و پرداخت چنین دیدگاهی در من داشت.
به هر روی، پس از تماشای آثار رتبه یک سینما و زمانی که دربدر دنبال فیلمی برای تماشا میگشتید، این اثر کمابیش انتظارات شما را برآورده خواهد ساخت.
بدرود و نوروز به کام