عاشقانه

یک زن جوان پاریسی با یک تاجر میانسال آمریکایی آشنا می شود, که خواستار رابطه پنهانی آن هم فقط بر اساس رابطه جنسی است.

«سورین» (دونوو)، زن جوانی است که به رغم علاقه به شوهرش «پی یر» (سورل)، بعدازظهرها در یک فاحشه خانه کار می کند. تا این که یکی از مراجعان خانه، خلافکار جوانی به نام «مارسل» (کلمانتی)، به او دل می بندد...

یک مرد انگلیسی در دوران ویکتوریایی با استفاده از یک ماشین زمان به آینده سفر کرده و متوجه می شود نسل بشر به دو گونه مهاجم تقسیم شده است و...

یک تیم ترانه و رقص معروف و موفق با یک گروه دختران آشنا می شوند و همکاری را با هم شروع می کنند...

بندر پرل هاربر ، جنگ جهانى دوم . سرباز تازه وارد ، « رابرت ا . لى پرویت » ( كلیفت ) ، از بوكس حرفه‏اى بیزار شده است و حاضر نیست كه بار دیگر داخل رینگ برود . پس از این كه فرمانده جدید او « سروان هولمز » ( اوبر ) مى‏بیند « پرویت » به هیچ صورتى دیگر بوكس بازى نخواهد كرد به « گروهبان میلتن واردن » ( لنكستر ) دستور مى‏دهد تا با سپردن كارهاى پست او را اذیت و خوار و خفیف كند...

در طول اشغال لهستان توسط نازی ها، یک گروه بازیگری درگیر تلاش های یک سرباز لهستانی برای ردیابی یک جاسوس آلمانی می شود.

«والتر برنز» ( گرانت ) در مى‌‏یابد زن سابقش، «هیلدى جانسن» ( راسل ) كه كار خبرنگارى در روزنامه‏ ى او را رها كرده، قصد دارد با مأمور بیمه‏ اى به نام «بروس بالدوین» ( بلامى ) ازدواج كند. او به هر ترتیبى مى‏ كوشد تا مانع ازدواج معقول و قریب الوقوع «هیلدى» و «بروس» شود.

زنى شهرى ( لیوینگستن ) كه براى تعطیلات به روستا آمده، مرد دهقان متأهلى ( اوبراین ) را اغوا میکند و سپس مى ‏كوشد او را به كشتن همسرش ( گینور ) و آمدن به شهر تشویق كند.

وانی و کریش باید در زندگی و مشکلات و ناامنی‌هایشان راهی پیدا کنند تا شاید متوجه شوند که تنها عشق می‌تواند پاسخ همه چیز باشد.

ماریا همزمان از چهار فرزند و شغلی پرمشغله مراقبت می‌کرد، در حالی که سیگموُند، همسر دومش، مدام در سفر بود. یک روز بین آن‌ها جر و بحث شدیدی درگرفت که در نهایت به درخواست طلاق سیگموُند انجامید.

داستان سگی به نام انزو که درس های زندگی را که از صاحبش دنی یاد گرفته, به خاطر می آورد.

داستان فیلمساز نوظهوری به نام کایرا که در جستجوی یک زندگی کامل می باشد. او پس از آشنایی با فردی به نام جاگ، از او کمک می گیرد تا دیدگاه جدیدی در مورد زندگی به دست آورد. همچنین متوجه می شود که شادی دائمی در پیدا کردن نقص های زندگیست.

داستان دوقلوهایی جدا از هم که یک روز بطور اتفاقی پس از سالها با هم رسیده و تلاش می کنند رابطه خود را بهبود بخشند.

برنامه درسی استاد فلسفه ی کالج ، آقای رادیسون ، توسط دانش آموزان جدیدش ، جاش ، که معتقد است خدا وجود دارد ، به چالش کشیده می شود.

داستان این فیلم شرح حال کارگردانی است که در جدال بین خودش و دنیای درون و بیرونش گرفتار شده و همزمان یه پروژه سینمایی را هم دنبال می کند...

داستان فیلم در نیویورک سال ۱۹۶۲ رخ میدهد و در مورد رابطه عاشقانه بین یک فمینیست و یک خبرنگار مرد خوش گذران است...

مادری که شاهد افسردگی دخترش است، یک آموزش دهنده اسب ها را استخدام می کند تا اسب آسیب دیده دخترش را کمک کند...